برای ارسال کد یک بار مصرف شماره موبایل خود را وارد نمایید:
کد فرستاده شده برای را وارد کنید
کلمه عبور جدید را وارد نمایید.
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
چگونه روش " پرورش کودک دوزبانه" را برای فرزندم شروع کنم
1400/01/04 9 نظر 1591 بازدید
در این تاپیک قصد دارم تجربه ی خودم از اجرای این روش رت بیان کنم
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
1400/01/04 21:57
به نام خداوند هدایتگر و پاسخگو به درخواستهای بندگان
در ابتدا ، شرایط خودم و فرزندانم را برای شما بیان می کنم تا بدانید از کجا شروع کردم.
ما در بندرجاسک استان هرمزگان زندگی می کردیم. جایی که بسیار محروم از لحاظ امکاناتی که برای سایر هموطنانم عادی و طبیعی است می باشد. ما به خاطر شغل همسرم می بایست در آنجا زندگی می کردیم. من هم مثل تمام مادران ، خواستار دیدن پیشرفت و موفقیت های فرزندانم بودم و مواجه شدن با چنین مکانی که علی رغم داشتن مردمانی بسیار خوب و مهربان ، اما فاقد هرگونه امکانات تفریحی و آموزشی من را شوکه کرد و اصلا برایم قابل هضم نبود که فرزندانم را به حال خودشان رها کنم.
0 لایک
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
1400/01/07 09:39
به فکر طراحی یک بازی به انگلیسی افتادم که در حین انجام بازی بتوانم کلمات و اصطلاحات انگلیسی را با تلفظ درست به فرزندانم آموزش بدهم. با جستجوهای بسیار در اینترنت بازی ای را بر پایه ی اصول یادگیری ابینگهاوس طراحی کردم. آماده سازی جعبه ی بازی 2 ماه طول کشید . و برای تهیه ی کارتهای بازی نیز روزی 4 ساعت زمان صرف می کردم تا 20 تا کارت همراه با شکل و دانلود تلفظ صحیح آن آماده کنم . خود بازی نیز روزی 90 دقیقه زمان می برد. بازی را با پسر بزرگم که آن موقع 8 سالش بود شروع کردم . هر روز حس می کردم که فشار بسیار زیادی بر فرزندم و البته خودم وارد می شود تا اینکه حداکثر 40 روز توانستیم این بازی را ادامه دهیم و بعد از آن دیدم این روش بسیار باعث اذیت و آزار ما شده است . کلا آن را کنار گذاشتم و به فرزندم اجازه دادم کودکی خودش را بکند و به امید اینکه روزی از این منطقه خارج می شوم و آن موقع فرزندانم را به کلاس زبان می فرستم تا بتوانند آموزش ببینند.
0 لایک
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
1400/01/07 10:01
از طرفی دلم طاقت نمی آورد که فرزندانم را رها کنم و دوران بسیار طلایی کودکی را بی هدف بگذرانند و از سویی نیز دلم نمی خواست باعث اذیت و آزارشان شوم. تا اینکه در یکی از مسافرتهایی که داشتم به منزل دوستی بسیار عزیز رفتم . از آنجایی که ایشان مدرس زبان انگلیسی بودند به ذهنم رسید که از ایشان در مورد این جعبه ی بازی و اینکه آن را چگونه تغییر دهم تا راحت و آسان شود مشورت بگیرم. در زمان بازی فرزندانش با بچه های خودم متوجه شدم که دختر بزرگ ایشان که از پسر من دو سالی هم کوچکترند یک سری از کلمات را بسیار زیبا و بجا ادا می کنند . اولین تصورم این بود که خب ، حتما مادر و پدر با ایشان کار کرده اند . اما پس از صحبت و گفتگو با دوست عزیزم ، ایشان متد دکتر امینی عزیز را به من معرفی نمودند. و حتی پیشنهاد کردند که در خصوص بهینه سازی جعبه ی بازی نیز بهتر است با جناب دکتر مشورت بکنم. ایشان فرمودند که با اینکه خودم مدرس زبان انگلیسی هستم اما طبق این متد هرگز و هرگز با فرزندانم کار نمی کنم و هیچ گونه دخالتی در آموزش آنها ندارم. مسلما شنیدن این حرف برای من بسیار تعجب آور و باورنکردنی بود با نتایجی که داشتم در لهجه و کلماتی که از فرزندش می شنیدم می دیدم زیرا این نتایج را با تجربه های سخت زبان آموزی خودم مقایسه می کردم و برایم قابل هضم نبود که می شود به راحتی زبانی بیگانه را آموخت. همیشه آموزش در ذهنم با سختی و مثال " نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود " عجین بود. تا اینکه بعد از بازگشت از مسافرت ، با جناب دکتر امینی عزیز تماس نلفنی برقرار کردم.
0 لایک
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
1400/01/07 10:44
برخورد بسیار خوب و صبورانه ی ایشان و توضیحات کامل و جامعی که فرمودند و معرفی کانال تلگرامشان ، دریچه ی تازه ای به روی زندگی فرزندانم گشود. فرزندان من در بندر جاسک بخاطر شرایط آب و هوایی و عدم وجود امکانات تفریحی مثل تمام بچه های آنجا مجبور به خانه نشینی بودند . عدم وجود دوست و فامیل و گرمای بسیار بالا باعث شده بود تنها همدم بچه ها ، تلویزیون و کامپیوتر و تبلت باشد. و تبلت و کامپیوتر نیز بخاطر مضراتشان با محدودیت قابل استفاده بود. بنابراین به طور طبیعی ، فرزندان من همیشه به نوعی پای ثابت تلویزیون بودند بجز زمانهایی که در حال بازی با یکدیگر بودند و یا اینکه در خواب بسر می بردند. متد دکتر امینی نیز با این شرایط من کاملا منطبق بود و فقط کافی بود که برای شروع ، چند تا سی دی سفارش دهم. قبل از سفارش مجموعه ی اول ، یک هفته ی تمام نشستم و کانال تلگرام ایشان را از اولین کامنت تا انتها بطور کامل خواندم و گوش کردم. بالای 90 درصد سوالهایی که داشتم در آنجا پاسخ داده شده بود. تصمیمم را گرفتم تا این روش را نیز تست کنم زیرا راه چاره ی دیگری نداشتم . نمی توانستم فرزندانم را رها کنم.
0 لایک
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
1400/01/07 10:59
وقتی که هیچ راه منطقی ای به ذهن آدم نمی رسد و از صمیم قلب از خداوند درخواست می کند ، بی شک خداوند درخواستش را اجابت می کند . دقیقا همین اتفاق برای من و فرزندانم رخ داد و زمانیکه من از کلاسهای زبان و راه هایی که در تلاش بودم به سختترین روشها اجرایشان کنم ، دل بریدم و از او کمک گرفتم به مسیری هدایت شدم که با راحتترین و شادترین و کم هزینه ترین روش موجود درخواستم اجابت شد. فقط کسی این موضوع را متوجه می شود که عمیقا این نیاز در دلش شکل گرفته شده باشد و در این مسیر آسان گام نهاده باشد و نتایج شیرین آن را با دل و جان درک کرده باشد.
با خرید اولین مجموعه ، سعی کردم مطابق فرمایش آقای دکتر ، هیچ اجباری برای پخش آنها برای فرزندانم نداشته باشم و اجازه بدهم همانطور که آنها مشغول بازیهای کودکانه شان هستند این کارتونها نیز برای خودشان روشن باشند و اگر بچه ها از تماشای آن ها خوششان نیامد حتما اجازه داشته باشند که سی دی ها را خاموش کنند و یا تعویض نمایند . قرار شد فقط به عنوان چندتا هدیه از یک دوست ، این مجموعه ها وارد منزل ما شود و اصلا حساسیتی در خصوص روشن بودن یا نبودن دستگاه پخش سی دی نداشته باشم . تنها تمرینی که باید انجام می شد تمرین صبوری من بود . باید روی خودم کار می کردم که صبور باشم و به بچه ها کاری نداشته باشم و اجازه بدهم خودشان به سمت مجموعه ها جذب شوند.
حدود 8 ماه از این ماجرا گذشت و فرزندان من علاوه بر واکنش روزهای اول که حتی اجازه ی پخش چند دقیقه پشت سر هم مجموعه ها را نمی دادند ، حالا با عشق و علاقه مجموعه ها را صدها بار در این فاصله دیده بودند و هردفعه که مجموعه ها در دستگاه قرار می گرفت انگار برای اولین بار است که آن مجموعه را با عشق تماشا می کنند و چنان محو تماشای آنها می شدند و با آنها می خندیدند و بالا و پایین می پریدند که از دیدن شادی آنها من نیز شاد می شدم.
0 لایک
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
1400/01/07 11:37
روزها و هفته های اول ، بچه ها توی هال بازی می کردند و مجموعه ها نیز برای خودشان توی اتاق روشن بودند . گاه گاهی می دیدم که فقط تکه های کوچکی از مجموعه ها بچه ها را به سوی خودش می کشاند و بچه ها بازی خود را قطع می کردند و دوان دوان به داخل اتاق می رفتند و بعد از یکی دو دقیقه که آن قطعه از فیلم را می دیدند دوباره بر می گشتند و ادامه ی بازی های خودشان را انجام می دادند. مجموعه های پپا پگ ، مادر گوس کلاب که موزیک و شعر و آواز بود ، مجموعه ی جرج کنجکاو و پاو پاترول برای فرزندان من بسیار جذاب بودند. بعد از گذشت دو سه ماه دیدم که پسران من شروع کردند به تقلید صدای جورج و پپا ( صدای میمون و خوک ) را درآوردن. اول خودم هم شوکه شدم و کمی ترس برم داشت . این موضوع کاملا طبیعی بود زیرا ترس مسخره شدن توسط دیگران از دیدن رفتارهای فرزندانم را داشتم . اول از همه خودم هنوز ایمانم به این روش محکم نشده بود زیرا هنوز نتیجه ای ندیده بودم و حالا نیز بجای شنیدن کلمات انگلیسی داشتم صدای جانوران را از فرزندانم می شنیدم و از طرفی نیز ذهن بسیار منطقی آقایان که همسر من نیز یکی از آنهاست باعث می شد مدام این سوال را بشنوم که مگر می شود فقط فقط با دیدن کارتون خالی آدم زبان یاد بگیرد ؟ چرا این قدر ساده لوحانه برخورد می کنی خانوم ؟ و و و و حالا دیدن اداهای جورج و تقلید صدای شخصیت های کارتونها که شده بود جزیی از بازیهای شاد فرزندانم. اما از آنجایی که می دیدم تمام حرفهای آقای دکتر بر اساس یک سری از اصول بنا شده است و ته قلبم به من می گفت هنوز زود است برای قضاوت کردن ، این راه را ادامه دادم و این بار مجموعه های متفاوت تری سفارش دادم و سعی می کردم هر دفعه چندتا مجموغه ی جدید سفارش دهم . در واقع از هر مجموعه ، فقط سی دی اولش را سفارش می دادم که اگر بچه ها خوششان آمد ، دفعه ی بعدی ادامه ی آنها را سفارش دهم و اگر خوششنان نیامد هم که پولم را برای سفارش کل آن مجموعه هدر نداده باشم . در واقع داشتم منطق ذهنم را راضی می کردم که خیلی هم نمی خواهم ساده لوح باشم و نمی خواهم باعث کسب درآمد دیگران از سادگی خودم باشم( البته ببخشید که بی پرده می گویم ، چون آن موقع اصلا و ابدا نمی دانستم که دارم یکی از بزرگترین سرمایه گذاریها را به ارزانترین روش برای فرزندانم انجام می دهم و خب طبیعی بود که چنین نجواهای مخربی به ذهنم برسد) . در این فاصله ی زمانی ، کم کم شبکه ی پویا از لیست تماشای برنامه های بچه ها حذف شد . هم خودم این کار را آرام آرام با پرت کردن حواس بچه ها انجام دادم و هم اینکه این مجموعه ها آنقدر جذاب و شاد هستند که آدم بزرگ ها را نیز شیفته ی خودشان می کنند چه برسد به بچه ها. تنها مشکل من شده بود مشکل پدر خانواده. وقتی که ایشان به منزل می آمدند می خواستند طبق معمول همیشه تلویزیون بر روی اخبار و ورزش و فیلم و سریال های معمولی قرار بگیرد و با بچه ها به مشکل بر می خوردیم که کدامیک از آنها باید پای تلویزیون باشند. اگرچه که برای بچه ها یک تلویزیون قدیمی در اتاقشان راه اندازی کرده بودیم اما آنها تمایل داشتند که روی تلویزیون جدید و بزرگ کارتونها را تماشا کنند. خب ، بچه ها که بچه بودند و قانع کردن آنها کاری بسیار سخت و غیرمنطقی بود اگرچه که ابهت پدرانه و سیاست های مادرانه بعضی مواقع آنها را وادار به اطاعت می کرد اما قانع کردن پدر خانواده که اصلا این روش را قبول نداشت کاری به مراتب سخت تر از بچه ها بود. اینکه راضی بشود تا در حضور بچه ها چیزی در مورد یادگرفتن زبان انگلیسی بیان نکند و به هیچ وجه از بچه ها سوال و جواب نکند تا بفهمد که آیا واقعا بچه ها چیزی متوجه می شوند از تماشای کارتونها یا خیر؟ ! با اینکه هزینه ی بسیار کمی بابت تهیه ی این مجموعه ها پرداخت می کردیم و از لحاظ هزینه نیز اصلا بحث مشکل مالی مطرح نبود اما ای ذهن منطقی همیشه کار دست آدم می دهد و در بسیاری از مواقع جلوی تجربه های جدید را می گیرد. تا اینکه بعد از 8 ماه ، خیلی اتفاقی متوجه ی بیان بعضی کلمات با تلفظ بسیار اصیل و درست از بچه ها بخصوص پسر کوچکم که نزدیک سه سالش بود شدم. هدف من از سفارش مجموعه ها بیشتر ، پسر بزرگم بود اما با کمال تعجب می دیدم که پسر کوچکم کلماتی را درست و بجا و با تلفظی عالی بیان می کند. فقط در چند کلمه و آن هم در زمانی که خودش متوجه نبود بیان شد. وقتی ماجرا را به همسرم اطلاع دادم ایشان بیان کردند که این یک اتفاق بوده و بچه ها که نمی فهمند . فقط شانسی بوده . اما برای من همان شانسی بودن هم بسیار رضایت بخش بود زیرا تلفظی بسیار درست داشتند. مثلا کلکه ی water را حتی با نگاه کردن به فونتیک آن هنوز نمی توانم بخوبی تلفظ کنم اما پسر 2 ساله ی من دقیق و درست تلفظ می کرد. از پسر بزرگم چیزی ندیدم و البته که ایشان کاملا آگاه شده بودند که این کارتونها را برای یادگیری زبان انگلیسی آنها تهیه می کنم بانبراین بسیار مقاومت داشتند از اینکه حتی یک کلمه از ایشان در این مورد سوال شود . تنها کاری که توانستم بکنم این بود که به ایشان گفتم که تمام این مجموعه ها برای برادر کوچکش تهیه می شود و من و تو می خواهیم با کمک همدیگه بصورتی که متوجه نشود به ایشان آموزش زبان بدهیم . با این روش ایشان با من همکاری کردند و اجازه می دادند که مجموعه ها در منزل به نمایش دربیاید و بسیار بسیار دقیقتر از من حواسشان بود که یک وقتی شبکه ی پویا را تماشا نکنند . یا اگر کار جالبی از برادرش می دید با ذوق و علاقه به من اطلاع می دادند اما هیچ وقت خودش سعی نمی کرد که یادگیری زبان را ابراز کند . من هم به خودم قول دادم که هرگز از ایشان در خصوص یادگیری زبان سوالی نپرسم زیرا می دانستم که نسبت به این قضیه حساس می شوند و نتیجه ی عکس خواهم گرفت. اما می دیدم که پا به پای برادر کوچکش مشغول تماشای کارتونها می بودند و این برای من کافی بود.
0 لایک
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
1400/01/07 11:55
یواش یواش سر و کله ی کلمات بیشتر و درستر و بجا پیدایشان شد . طوریکه همسرم خودشان می آمدند و از شنیدن این کلمات ابراز تعجب می کردند. طی صحبت با همسرم و موافقت ایشان که تقریبا داشتند به این روش ایمان می آوردند تصمیم گرفتیم که از آقای دکتر دعوت کنیم تا به بندرجاسک تشریف بیاورند و این روش را به مردمان این منطقه معرفی کنند زیرا می دانستیم که این روش دقیقا پاسخ نیاز مردم در همه ی کشور بخصوص مناطق محروم است . با مدیر مدرسه ی پسر بزرگم صحبت کردم و این روش را به ایشان نیز توضیح دادم و نتایج کوچک اما درستی که دیده بودم را نیز بیان کردم . خب ، طبیعی بود که باورش سخت باشد اما از آنجا که پسرم از لحاظ تحصیلی در موقعیت عالی ای قرار داشت و ایشان احترام زیادی برای ما قائل بودند قبول کردند که ما این روش را از طریق آموزش و پرورش به اطلاع خانواده ها برسانیم و همایشی برگزار کرده و کمک بزرگی به خانواده ها بکنیم. با هماهنگی با جناب دکتر امینی عزیز ، موافقت ایشان را برای حضور در این منطقه کسب کردیم . ایشان بسیار بزرگ منشانه با ما برخورد کردند و با حضورشان در این منطقه ، برای همیشه در ذهن و قلب آنهایی که به ایشان ایمان آوردند باقی مانده اند. برخلاف تصور ما که فکر می کردیم الان آموزش و پرورش با ذوق و شوق به استقبال این روش می آید و الی آخر ، نه تنها از این روش استقبال نکرد که به ما نگاه عاقل اندر صفی هم انداخت و حتی متهم کرد که می خواهید با روشی که نمی شناسید سم در آب خوردن بچه ها بریزید و آب پاکی را روی دستمان ریخت. ما هم در حد وسعمان به خانواده هایی که می توانستیم در سطح شهر و مدرسه و دوست و آشنا اطلاع رسانی کردیم و اولین همایش در بندرجاسک برگزار گردید. و از آن تاریخ به بعد که فکر می کنم آبان 1396 بود تا الان تعدادی از آن افرادی که در آن جلسه حضور داشتند با جدیت این روش را پیگیری می کنند و هرجایی که فرزندی وجود دارد که والدینی مشتاق دارد با جان و دل این متد را معرفی می کنند که یکی از این افراد همسر من است که ایشان الان یکی از پر و پا قرص ترین حامیان دکتر امینی هستند . و اما بسیاری از آن افراد حاضر در آن جلسه نیز این روش را تا چند ماه ادامه دادند و دلسرد شده و رهایش کردند. اما من چگونه ادامه دادم؟
0 لایک
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
1400/01/07 13:27
بعد از حضور دکتر امینی عزیز و صحبت با ایشان به قول معروف حجت بر من تمام شد. فقط باید این راه را ادامه می دادم. در واقع دیگر نیازی نبود که من کاری انجام بدهم . فقط هر چند وقت یکبار تعدادی مجموعه سفارش می دادم و سعی می کردم در راستای علاقه ی فرزندانم باشد که با مشورت با آنها مجموعه ها را انتخاب می کردم. می رفتم از توی کانال کارتونهای آقای دکتر ( t.me/aminicartoons ) قسمت های رایگانی که از مجموعه ها وجود داشت را دانلود می کردم و به بچه ها نشانشان می دادم که هرکدام را که تمایل دارند برایشان تهیه کنم که هنوز هم این کارتونها بر روی گوشی من قرار دارند و هروقت در جایی هستیم که دسترسی به تلویزیون نداریم بچه ها برای تنوع و تفریح شروع به تماشای آنها از روی گوشی من می کنند. در واقع تنها هنر من و پدر بچه ها این است که کاری به آموزش زبان انگلیسی بچه ها نداشته باشیم و هیچ گونه سوال و جواب و اظهار فضلی نکنیم و اجازه بدهیم آنها از سرمنشا زلال کارتونها ، این کلمات و زبان را یادبگیرند. بعد از گذشت حدودا 5 سال از این موضوع به مرور زمان و بصورت ناخودآگاه خود بچه ها شروع کردند به صحبت کردن و جمله بندی های درست و در ابتدا فقط در خلوت خودشان و یا با اسباب بازیهای خودشان و به مرور که انگلیسی در محیط خانه برای والدین عادی بشود و دست از کنجکاوی بردارند و کاری به کار بچه ها نداشته باشند در آنوقت است که صحبت بچه ها را بطور واضح و علنی خواهند دید. چند روز گذشته دقیقا در اوج زمانی که به کل ، صحبت کردن فرزندانم به انگلیسی برایم عادی شده بود بطور خیلی اتفاقی متوجه شدم پسر کوچکم توانایی خواندن متون انگلیسی را نیز پیدا کرده است . بدون اینکه ذره ای در زمینه ی سواد انگلیسی برایش کاری کرده باشم. خیلی درست و دقیق شروع به خواندن کتاب داستانش کرد. اینجا بود که دیدم یکی دیگر از خواسته هایم که روزی برایم محال و دور از ذهن بود به واقعیت پیوست. بدون اینکه من به زحمت بیفتم و یا فرزندانم را به مشقت بیندازم.
مدتیست که از بندرجاسک به مکانی زیبا و پر از امکانات منتقل شده ایم . وقتی فرزندانم را در مواجهه با سایر هم سن و سالهایشان قرار می دهم می بینم که تفاوت آنها از هر لحاظ ستودنی و فاحش است . زیرا این کارتونها نه تنها به فرزندانم توانایی خواندن و صحبت کردن به زبانی دیگر را داده اند که اطلاعات علمی و عشق و محبت و انسان دوستی و طبیعت دوستی و رفتار محترمانه با سایر موجودات را نیز به آنها آموخته است . چنین چیزی را در کدام سیستم آموزش و پرورش و یا محیط اجتماع و یا خانوادگی خودمان می توانستم پیدا کنم که فرزند من بدون هرگونه آموزش مستقیم و آن هم با دیدن کارتونهای شاد و در حین بازیهای کودکانه ی خودش لذت ببرد و شاد باشد و سواد و زبان یادبگیرد . بارها با خودم فکر کرده ام که اگر من در آن زمان در اضطرار قرار نمی گرفتم شاید مانند بسیاری از والدین دیگر ، هرگز به فکر استفاده از این روش که فقط ایمان و صبوری می خواهد نمی افتادم و می گفتم که با صرف هزینه ، بچه ها را به کلاسهای معتبر زبان انگلیسی می فرستم و با ثبت نام در آنها فرزندانم را به سمت فراگیری زبان سوق می دهم و هیچ انتظاری نیز از آن موسسات نداشتم که فرزندانم را نیتیو بار بیاورند زیرا این کار را بسیار سخت می دانستم و هر گونه عدم کسب نتیجه را نیز به تنبلی و کم هوشی فرزندانم نسبت می دادم و آن موسسات نیز به راحتی تبرئه می شدند. پسر کوچک من دو سال است که وارد مدرسه شده است و دقیقا در همین دوسال ، برای درس خوانداری و نوشتاری اش علی رغم تلاشهای بسیار زیاد معلمانش و وقت بسیار زیادی که خودم برایش صرف کرده ام اما هنوز نتوانسته است در یادگیری و سواد فارسی روان شود و خواندن و نوشتن فارسی را با گریه و مشقت بسیار زیاد انجام داده است در صورتیکه زبان ما در خانه و جامعه نیز همیشه فارسی بوده اما نتوانستیم در این زمینه در آموزش و پرورشمان موفق باشیم . آرزو می کنم که تمام پدران و مادران با این روش آشنا شوند و مهمتر از آن ، آموزش و پرورش ما رویکردش را عوض کند و وقتی که چنین مسیر راحت و آسانی وجود دارد چرا این همه زجر و مشقت . به راحتی می تواند از متد دکتر امینی استفاده کرده و آن را برای زبان فارسی نیز توسعه دهد. به امید آن روز.
اگر می خواهید پیشرفت پسر کوچکم را از نزدیک ببینید به اطلاع می رسانم که ایشان جدیدا در اینستاگرام صفحه ای را زیر نظر بنده ایجاد نموده اند که گهگاهی از صحبت هایشان در آن جا فیلم می گذاریم. آدرس صفحه ی ایشان
soroush_talebpor است.
این صفحه را معرفی کردم نه به قصد استفاده ی تبلیغاتی و مالی و اقتصادی . فقط و فقط برای دیدن نتایج این روش.
در پایان برای جناب دکتر امینی عزیز و بزرگوار و تیم همراهشان که حتی نام آنها را نمی دانیم آرزوی بهترینها را دارم . و بعد از سپاسگزاری از خداوند متعال ، سپاسگزار ایشان هستم که به خودشان جرات دادند تا اولین باشند برای معرفی این روش تا ثابت کنند که همیشه نیاز به سختی کشیدن برای انجام دادن کارهای درست نیست . می توان با تعقل و تفکر به راحتی به روشهای آسان دست یافت. سلامت و تندرست و جهانی باشید.
0 لایک
سیما تونی تونی
عضویت : 20 مرداد 1399
تعداد پست : 10
1400/01/07 14:45
اصلاح آدرس صفحه
soroush_talebpour
0 لایک
تاپیک های مشابه
ورود به سایت
اشتراک کانال
کاربر گرامی
تا پایان دیماه با قرار دادن هر ۱۰ پست مرتبط، مفيد و معنی دار در تالارهای گفتگوی سایت دوزبانه، در صورت تایید ادمین بک روز اشتراک رایگان هدیه بگیرید!