• فتانه نجفی.کد ۸۱۱۶

    تعداد پست : 70

    سیاستها و بی سیاستی های مادرانه

    1399/11/28 1 1527 بازدید

    متن زیر حاوی اطلاعات بسیار مفیدی برای والدین گرامی،خصوصاً شما مادر عزیز است.لطفا اندکی زمان بگذارید و مطالعه بفرمایید⬇️
  • فتانه نجفی.کد ۸۱۱۶

    تعداد پست : 70

    1399/11/28 15:41

    سیاست ها و بی سیاستی های مادرانه: یه نکته ای که در راستای اجرای سیاست های مادرانه در پرورش کودک دوزبانه حتما باید در نظر گرفته بشه اینه که تماشا کردن کارتونهای زبان دوم برای فرزند ما باید دست کم به ظاهر آزاد، اختیاری و ناخودآگاه باشه، بدون اطلاع از مقصود باشه. نباید فرزند ما بفهمه که ما برای چی این کارتونها رو گرفتیم، نباید فرزند ما بفهمه که ما دوست داریم اون این کارتونها رو ببینه، نباید فرزند ما از مقصد و مقصود ما از دیدن این کارتونها توسط ایشون با اطلاع بشه به خاطر این که دقیقا بچه ها لجبازی میکنن و شما نمی تونید با گفتن اینکه مامان بیا بشین این کارتونها رو نگاه کن برای آیندت خوبه، فرزندتون رو تشویق به تماشا کردن بکنید. این کار دقیقا دقیقا ۱۸۰ درجه از اون طرف سر در میارید، یعنی نتیجه ی عکس میده و فرزند شما جبهه میگیره نسبت به این کارتونها. تنها کاری که شما می تونید بکنید اینه که اینها رو همینطور ناگهانی توی خونه روشن کنید و هیچی هم بهش نگید، و دعا کنید، تازه دعا کنید که واکنشش بی اعتنایی باشه. بیاد یه نگاه بکنه رد بشه بره. یک دقیقه نگاه کنه، سی ثانیه نگاه کنه، خوشش نیاد رد بشه بره. بی اعتنایی تازه خودش ارزشمنده نسبت به اعتراض. خیلی از بچه هایی که مثلا سنشون سه سال، چهار سال، یا بالای دو سال و نیم هست اعتراض میکنن میگن من اینو نمیفهمم، اینو خاموش کن از اونا بذار که زبونشون رو میفهمم. مثل زمان بچگی ما نیست که اصلا کارتون نبود، حالا ما اگر بهمون کارتون عربی، چینی، آفریقایی هرچی میدادن نگاه میکردیم و نبود همون هم. العان بچه ها امکاناتی دارن که متاسفانه کارتونهایی که مناسب سنشون نیست رو از کانالهای داخلی و خارجی ببینند، بنابراین دیگه تنبل میشه گوششون، ترجیح میدن چیزی رو نگاه کنن که کامل صد درصد می فهمنش و ما اگه بگیم نه حالا یکم صبر کن، حالا نگاه کن حالا خودت زبونشون رو کشف میکنی، این نتیجه ی عکس میده. اون مادری که میاد جلوی چشم بچه اش خیلی علنی کارتونهای فارسی رو جمع میکنه میذاره توی کمد قفل میکنه میذاره روی بلندی خب این نتیجه ی عکس میده و مسلما فرزندش دوزبانه نمیشه به خاطر اینکه این بچه یک کینه ای به دل میگیره، یک لجبازی در وجودش ایجاد میشه، ما نباید این لجبازی را در کودک روشن کنیم. حالا ببینیم که برای کارتون دیدن بچه هامون، برای اینکه بچه های ما کارتون یه زبان دیگه رو ببینند که به گوششون آشنا نیست، با سیاست، جوری که فرزندمون حساس نشه، چه کاری از دستمون بر میاد؟ با بدترین سناریو شروع کنیم: فرزند شما، کارتونهای انگلیسی زبان رو میارید، صد البته نباید بهش بگید که اینها چی هست، چی براش گرفتید، چه هدفی پشتشه، فقط کارتون براش گرفتید که خوشحال باشه، ببینه، لذت ببره. میارید و اینها رو بهش هدیه میدید، یا حالا به هر صورت عنوان میکنید که اینا برای تو هست و میذارید براش داخل دستگاه دی وی دی و خوب حتما چند ثانیه نگاه میکنه و احتمال داره که در بدترین حالت بگه دوست ندارم، خاموشش کن و بره سر بازیش، شما خاموش نمی کنید میاد میگه خاموشش کن، خاموشش کن، و دیگه حتما باید خاموش کنید وقتی که روی اعصاب بچه هست و بچه دوست نداره این روشن باشه بگین: من خودم خیلی دوست داشتم نگاه کنم عزیزم، ولی اگه نمیذاری، موقع هایی که تو خونه نیستی یا خوابی من اینو نگاه میکنم برای خودم. شما میخوای نگاه نکنی اشکالی نداره. اینو میذاریم اینجا مسکوت بمونه تا اینکه از فردا صبحش نیم ساعت قبل از بیدار شدن فرزندمون دی وی دی رو میذاریم دوباره داخل دستگاه، نیم ساعت قبل از زمانی که تخمین میزنیم فرزندمون بیدار بشه، یا اینکه اگه قراره بیدارش کنیم و به مهد ببریمش میدونیم دقیقا چه ساعتی بیدار میشه، یه نیم ساعت قبل از اون روشن میکنیم. لحظه ی بیدار شدن از خواب یک لحظه ی استثنائی هست و حتی آدم بزرگها هم در اون لحظه شاید ناخودآگاهشون بر خودآگاهشون غلبه داشته باشه. یا اینکه کلا ناخودآگاه بسیار ضعیف میشه. مثلا یه نفر شما رو از خواب بیدار میکنه میگه کلید رو کجا گذاشتی؟ سوئیچ ماشین رو کجا گذاشتی؟ باید خیلی فکر کنید که بیاید وارد جهان واقعی بشید و اول درک کنید که کی هستید؟ کجا هستید؟ این شخص کیه و حالا این کلید یا سوئیچی که ازش صحبت میکنه مربوط به چیه، بعد حالا فکر کنید که آخرین باری که دیدینش کی بوده، کجا بوده، کجا گذاشتینش. ولی ساعت چهار بعد از ظهر یکی ازتون بپرسه خیلی سریع جواب میدید. بچه هم در واقع خیلی این توش شدیدتره. کلا ناخودآگاه بچه ها قوی تر از خودآگاه بزرگسالانه ولی بچه ای که میاد و در مقابل کارتون انگلیسی جبهه میگیره، این یعنی نا خودآگاهش تا حدی بیدار شده. پس ما باید بذاریم زمانی که ناخودآگاهش هنوز مثل گذشته و دورانی که کوچولوتر بوده برمیگرده،یعنی لحظه بیدار شدن از خواب، صدای این کارتونها به گوشش بخوره. موقعی که بچه از خواب بیدار میشه و توی بیداریش این صدا رو میشنوه، ناخواسته مقاومت نمی کنه، زمان لازمه تا بیاد، شما دست و صورتش رو بشورید، لباس تنش کنید، صبحانه براش آماده کنید، تا بعد یواش یواش متوجه بشه که آها این همون کارتون دیروزیه که گفتم خاموشش کن؟ و بهتون بگه خاموش کن. بعد از این هم که گفت خاموش کن بگید ببخشید من اینو برای خودم گذاشته بودم، حالا که نمیذاری خودم هم نگاه کنم باشه خاموش میکنم و این رو خاموش کنید، به ظاهر هیچ گونه جبهه گرفتن، هیچ گونه مخالفتی نباید داشته باشید. اگر فرزند شما یک کوه کارتون فارسی زبان داشته باشه واقعا برای خانواده ی فارسی زبان اینکه فرزندشون کارتون فارسی زبان نگاه کنه هیچ فایده ای به دنبال نداره، به خاطر اینکه اگر بحث از فراگیری زبانه، بله همه ی این دعواها بر سر اینه که بچه توی محیط زبان مادری خودش خیلی بهتر از کارتون زبان مادری خودش، زبان مادریش رو یاد میگیره، بنابراین برای زبان مادری که ما نمیخوایم کارتون بذاریم، بله تو کارتونها یه نکات آموزشی هست، یه تجربیات جدید هست، خیلی از چیزها رو بچه ها تو کارتونها باهاش آشنا میشن. مثل خیلی از حیوون ها، خیلی از کشورها، خیلی از جاههای مختلف توی دنیا. خود ما هم خیلی از چیزها رو از طریق تصویر میشناسیم. اکثر ما فرانسه نرفتیم برج ایفل رو ببینیم ولی کاملا میدونیم چه شکلیه. خیلی از حیوونات رو ندیدیم ولی از طریق همین کارتونها، و فیلم ها و تصویر اینها رو دیدیم و میدونیم چه شکلی اند. فرزند ما هم پس از طریق کارتون یه چیزهای جدیدی رو که توی دنیا هست ولی اطرافش نیست میبینه ولی برای خانواده ی فارسی زبان دیدن کارتون فارسی زبان برای فرزندشون مزیت خاصی رو نداره چون اگر بحث توانایی های زبانی هست با حضور در جمع همسالانش و حتی در جمع بزرگسالان حضور فعال داشته باشه براش خیلی مفیدتره، و اگر مقصود فراگرفتن و آشنا شدن با چیزهای جدیدی هست که پیرامونش نیست، خب کارتون زبان دیگه رو اگه ببینه زبان رو هم یاد میگیره، مفاهیم جدید رو هم یاد میگیره. با یک تیر دو نشون زده میشه، بنابراین اگر فرزند شما یک کوه کارتون فارسی داره و الان شما میخواین پروژه ی دوزبانگی رو شروع کنید، بله واقعیتش اینه که نباید ببینه ولی ما نمیتونیم این مخالفت رو ابراز کنیم. نباید کارتون رو یک شبه از مقابلش جمع کنیم، نه نباید اگه کارتون فارسی گذاشت اخم و تخم کنیم. باید به مرور زمان با سیاست این کارتونها یواش یواش حالا به یه طریقی گم و گور بشن، یا اینکه خش بیفته روشون یا امانت داده بشن یه جورایی واقعا و یواش یواش تا اونجایی که ممکنه به فرزندمون دروغ نگیم ولی با سیاست پشت پرده ی مادرانه، پدرانه کاری کنیم که فرزند ما یواش یواش اون منابع کارتون فارسیش کم بشه و امان از دست این شبکه های پویا و جم جونیور. درسته حالا روزی دو ساعت جم جونیور کارتونهای درواقع کلیپ های انگلیسی میذاره اما این دردی رو دوا نمیکنه. جم جونیور، اینطور که من شنیدم، چون من موقعی که ایران بودم نه تلویزیون ایران رو داشتم نه تلویزیون ماهواره ای رو، یعنی در واقع تلویزیون من به هیچ آنتن ماهواره یا جمهوری اسلامی وصل نبود و اینجوری که من شنیدم جم جونیور صحنه های نامناسب داره برای بچه های کوچیک، کارتونهاش طبقه بندی سنی نداره. همون پویای خودمون درسته که صحنه ی غیراخلاقی نداره ولی همه چیز که اخلاقی بودن و غیراخلاقی بودن نیست که. توی کارتونهای شبکه ی پویا هم صحنه های خشن هست، موجودات عجیب غریب هستند، درگیری هست و شبکه ی پویا هم داره کارتون از ۶ ماه تا ۱۶ سال پخش میکنه و از طرفی هم گوش بچه های ما تنبل میشه برای کارتون انگلیسی زبان نگاه کردن. بنابراین برگردیم سر صحبت اصلی، وقتی که فرزندمون مخالفت کرد فقط صبحها قبل از بیدار شدنش، و اگر خواب بعد از ظهر داره باز بعد از ظهرها قبل از بیدار شدنش کارتونها رو میگذارین که وقتی بیدار میشه در اون عالم ناخودآگاه این صدا به گوشش بخوره، بدون اینکه خودش خبر داشته باشه گوشش در حال جذب کردن و آشنا شدن باشه و باز هم روزهای دیگه و روزهای دیگه سه چهار ماه زمان میبره که شما با صبوری هر روز این کارتون رو بذارین و بعد از پنج دقیقه که از خواب بیدار شد باهاتون دعوا کنه و بخواد که خاموشش کنید و توی این سه چهار ماه خم به ابرو نیارید، این کار رو تکرار کنید، نیت درونی شما رو فرزندتون کشف نکنه، دست شما رو نخونه، فکر کنه واقعا برای خودتون گذاشته بودین و به مرور می بینید که بعد از چند هفته به جای اینکه اگر مثلا بعد از پنج دقیقه اعتراض میکرد حالا بعد از ده دقیقه اعتراض میکنه. بعد از مدتی ده دقیقه میشه نیم ساعت اعتراض کردن و یواش یواش مقاومت فرزند شما کمتر میشه و وای اگه ازش بخواین که بیا بشین نگاه کن، دیگه باید قید دوزبانگی رو بزنید چونکه "الانسان یحرص بما منع"، آدم به هر چیزی که منع میشه حریص میشه. اگه گفتین کارتون فارسی نبین بهش حریص میشه، اگه گفتین که کارتون انگلیسی ببین چی میشه؟ جدی میگیره و دوست نداره ببینه، اون دقیقا کاری رو انجام میده که شما نمیخواین و مخالف رای شما هست، من هیچ ادعایی ندارم که از روانشناسی یا تربیت کودک چیزی میدونم ولی یک اصل کلی رو میدونم و اون اینه که توی کل زندگیتون تا اونجایی که میتونید به فرزندتون بکن نکن نگید. این به این معنی نیست که فرزندتون رو رها کنید که خب دیگه این بکن نکن نمیخواد بهش بگیم، هر کاری که میخواد بکنه بکنه. نه منظور اینه که با سیاست جوری رفتار کنید و جوری مهره چینی کنیم که فرزند ما اون طوری که ما دلمون میخواد رفتار کنه، بدون اینکه ازش انجام کاری رو بخوایم. حالا بعد از اینکه فرزند ما نسبت به این کارتونها مقاومتش کمتر شد تازه ممکنه نگاه نکنه، تبدیل به بی اعتنایی بشه یا بعضی از خانواده ها ممکنه کارتون انگلیسی بذارن، فرزندشون اعتراض نکنه بگه خاموش کن ولی بی اعتنایی کنه، بدوه بره توی اتاقش، هیچی نگه و یا اینکه همون توی سالن مشغول کار خودش بشه، این جور مواقعی اصلا اصلا اصلا نباید تلویزیون رو خاموش کنید، نباید سرد بشین، سه چهار ماه زمان میبره که یواش یواش نگاه کنه، یعنی ما باید کاری کنیم که اعتراض تبدیل به بی اعتنایی و بی اعتنایی تبدیل به توجه بشه. همون بچه ای که در ظاهر داره بی اعتنایی میکنه گوشش ناخودآگاه بدون اینکه خودش بخواد داره جذب میکنه. حتما برای شما پیش اومده که توی خوانواده تون، خواهرتون، برادرتون، همسرتون از یه خواننده، از یه ترانه خوشش میومده و در عین حال شما متنفر بودین از این ترانه و بارها و بارها این رو پیرامون شما ممکنه پخش کرده باشند و شما اعتراض کرده باشید، گفته باشید خاموشش کن، صداش رو کم کن ولی به مرور، زمان گذشته و یه روز دیدین ای وای دارین ترانه ای رو که ازش متنفر بودین رو زیر لب زمزمه میکنید! حس بدی هم هست،نه؟ ولی این پیش میاد. این رو ناخودآگاه ذهن شما جذب کرده. بچه ای هم که به کارتون بی اعتنایی میکنه خودش یک نشانه ی مثبته نسبت به بچه ای که میگه کارتون رو خاموش کن و مبارزه میکنه و روی اعصابش هست. اون بچه ای که بی اعتنایی میکنه، بعد از مدتی بی اعتنایی اگر کارتون رو خاموش نکنید بذارید همون سه چهار ساعت صداش به گوشش بخوره بفهمی نفهمی، گیرم که بره توی اتاقش با خودش فارسی حرف بزنه، با خودش بازی بکنه ولی این صدا به گوشش بخوره بعد از یه مدتی بهتون قول میدم که توجهش بیشتر میشه، بیشتر نگاه میکنه، حتی یه موقع هایی بخواین خاموش کنید اون از توی اتاق صدا میزنه که خاموش نکنید، ولی همه ی اینا صبوری میخواد، پرورش کودک دوزبانه کار هر کسی نیست، صبر و بردباری زیادی میخواد. پشتکار زیاد میخواد و البته مقداری صرف هزینه که در مقایسه با هزینه هایی که شما قراره در آینده برای کلاس های زبان بدید و نتیجه ی چندانی هم نگیرید واقعا ناچیزه اما بحث اینجا هست که کار میبره. همه چیز با پول درست نمیشه، باید شما برای این کار خودتون رو از لحاظ روحی، از لحاظ شخصیتی آماده کنید. یک اشتباه دیگه ای که والدین متاسفانه مرتکب می شوند ، یک اشتباه غیر قابل بخشش که متاسفانه خیلی از افرادی که سواد کافی ندارند، هم این رو بهشون توصیه کردند اینه که وقتی تازه فرزندشان عادت کرد به کارتون انگلیسی نگاه کردن یه مدتی تماشا کرد، شروع می کنند از بچه سوال پرسیدن « خوب مامان جان ما این قسمت رو با هم دیدیم الان جلسه و نقد و بررسی و گفت و گو درباره این قسمت رو با هم خواهیم داشت خوب الان شما بفرمایید که درباره این قسمت چی دیدید و چی گفتند، فهمیدی چی گفتند و تو زبونشون رو فهمیدی، اون به اون چی گفت؟ مامان به بچه چی گفت؟ » و حالا با همان زبانی که خودمان داریم و چند جمله را متوجه شدیم می خواهیم فرزندمون رو محک بزنیم. این کار اشتباه است. این کار یعنی امتحان گرفتن از بچه. این کار یعنی خودآگاه کردن مسیر ناخودآگاهی. این کار یعنی تبدیل کردن ناخودآگاه به آموزش مستقیم، یعنی بدترین کار. واقعا بعضی از کارهایی که به اسم مونته سوری داره توی این مملکت انجام میشه تن مونته سوری بیچاره رو توی گور می لرزونه. کی در روش مونته سوری گفته شده که از بچه آزمون بگیریم؟ خوب این چه فرقی با آزمون گرفتن داره. این خود آزمونه که می یایم از بچه مون بپرسیم که چی گفتند. بچه هم اوایل غرورش اجازه نمیده، ممکنه اصلا دقیقا متوجه نشده باشه و فقط از کارتون لذت برده باشه. این یک پروسه روزی سه چهار ساعت به مدت سه چهار ساله. بعد از سه چهار ماه روزی سه چهار ساعت اتفاقی نمی افته که ما انتظار داشته باشیم فرزند ما مثل یک مترجم شفاهی ترجمه کنه و بر فرضی هم که بتونه ترجمه کنه که می دونم بعضی از بچه ها حالا به مدت های طولانی تر کارتون رو می بینند و از اول تا آخرش برای شما درست ترجمه می کنند همون هم اشتباهه ذهن فرزندمون رو ترجمه ای می کنیم ازش آزمون می گیریم. دو حالت داره یا تشویقش می کنیم یا اون درست میگه و ما تشویقش می کنیم و می بینیم لذت هم می بره و توی چشمهاش هم برق شوق می بینیم میگیم «ای بابا فلانی هم حرفی می زنه ها، من هر بار که می پرسم، اون میگه و من هم تشویقش می کنم و با علاقه بیشتر میره نگاه میکنه. دیگه از این حالت که بهتر نمیشه» در بهترین حالت ما روند رو تبدیل به خودآگاه کردیم. تبدیل به آموزش کردیم. یا اینکه غلط غلوط میگه و ما قیافه مون تو هم میره اون دیگه تو ذوقی بهش زدیم. در صورتی که اصلا فرزند ما نباید بدونه که چرا دارد این کارتون ها را نگاه می کند. گذاشتن جلسه های نقد و بررسی فیلم بعد از دیدن کارتون ها اشتباه است هرکس این حرفها را می زنه سواد ندارد و متاسفانه یک بلایی هست که هرکس که اعتماد به نفس داشته باشه و یک حرفی رو محکم بزنه ما دیگه دنبال دلیلش نمی ریم یه مقدار مقهوره و مجذوب اون اعتماد به نفس اون شخص میشیم ولی هیچ چیزی رو از هیچ کس بی دلیل قبول نکنید عقل ما هم خودش این وسط کاره ایست و باید یک کاره ای باشه. اگر ما می گوییم پرورش کودک دو زبانه یعنی فرزند ما تا اونجایی که ممکنه شرایطی که درش هست برای فراگیری زبان دوم، شبیه به زبان مادری باشه. شما فکر می کنید فرزندتون به خاطر اینکه بهش گفتید بگو مامان بگو بابا، داره حرف می زنه و حرف زدن رو یاد می گیره؟ نه! ثابت شده که همین بگوبگو گفتن ها به بچه تو زبان مادری هی به بچه بگید بگو مامان بگو بابا بگو قورباغه بگو آب بگو نون. این اشتباهه، این یعنی تحت فشار گذاشتن بچه. این یعنی خودآگاه کردن بچه نسبت به روند زبان آموزی حتی زبان مادریش. بچه شما به خاطر اینکه در معرض هست به خاطر اینکه مورد توجه هست به خاطر اینکه شبانه روز داره این زبان رو تو موقعیت های مختلف می بینه که در مورد خودش و دیگران داره از این زبان استفاده میشه هست که زبان مادری اش رو یاد می گیره. نه به خاطر زیر سوال بردن ها و سوال کردن ها و چیز پرسیدن ها و این رو بگو اون رو بگو گفتن ها. این رو بگو اون رو بگو در هر زبانی، زبان اول باشه زبان دوم باشه گفتنش به بچه اشتباهه. اگر بچه من حرف نمی زنه نباید بهش این رو بگو اون رو بگو بگم. مفهوم این حرف این نیست که با بچه اصلا حرف نزنیم، بلکه اگر بچه من یک مقدار در حرف زدن نسبت به بچه های دیگر عقب افتاده یا مثلا بچه یک زبانه ای بوده که حالا دو سال و سه ماهشه ولی نمی تواند جملات کوتاه دو کلمه ای بگه من نباید بهش بگم این رو بگو اون رو بگو باید مفصل فقط باهاش حرف بزنم، نمایش باهاش بازی کنم، اون خودش به حرف می یاد. اینکه ما می آیم غلط های لهجه فرزندمان را در زبان مادری و زبان دوم تصحیح می کنیم، اشتباه است به خاطر اینکه وقتی که بچه مرتب در معرض گونه صحیح تلفظ واژگان باشه خودش به مرور این ها رو تصحیح می کنه در حد نود و چند درصد ممکنه فقط چند واژه توی سن ده سالگی براش باقی بماند که داره اینها رو غلط میگه. ولی وقتی که ما مدام می گوییم این را بگو اون را بگو، کارتون زبان دوم می گذاریم، برایش جلسه می گیریم، ازش سوال می پرسیم، توی این سوال پرسیدن یا سربلند بیرون می آید و تشویقش می کنیم یا خیلی موفق نمیشه و سرد برخورد می کنیم توی ذوقش می زنیم این روند دیگر خودآگاه میشه لطفا این کارها را با فرزندتان نکنید لطفا نگید «تو فهمیدی چی گفت که خندیدی؟ بگو بگو بگو ببینم چی گفت. الان این چی گفت. الان این به انگلیسی چی میشه؟ الان اون به فارسی چی میشه؟» این کار رو لطفا انجام ندهید. چه فرزندتان در ابتدای راه باشد چه دو زبانه شده باشد. متددکترامینی پرورش_کودک_دوزبانه دوزبانه
    0 لایک

تاپیک های مشابه