مولف : گروه نویسندگان
روزی کشاورزی در مزرعهاش زمین را بیل میزد که کوزهای زیر خاک پیدا کرد. کوزه خیلی بزرگ و شبیه بشکهای چوبی بود. از همان بشکههایی که کشاورزها در آن گندم، آب یا ترشی ذخیره میکردند. کوزه کمی ترک خورده بود، اما باز قابل استفاده بود. کشاورز آن را به خانه برد و در حیاط گذاشت. سپس بیل خود را در کوزه گذاشت و به خانه رفت تا استراحت کند. صبح روز بعد، وقتی بیل را برداشت و خواست به مزرعه برود، دید که درون کوزه، کوزهی دیگری درست شبیه به همان اولی اما کوچکتر در آن است.
در زمانهای قدیم پسری کوچک و شعبده بازی بودند. آن دو هنگام خرید بستنی با هم آشنا شدند. البته شعبدهباز میتوانست با شعبده برای خودش بستنی تهیه کند، اما این بار میخواست یک بستنی واقعی داشته باشد. اما پولی نداشت که بستنی بخرد! آن موقع هم فرصت مناسبی نبود تا از راه شعبدهبازی بتواند پولی بدست بیاورد…پسرک که نگاه پر حسرت شعبدهباز را دید به مرد بستنی فروش گفت: لطفاً دوتا بستنی شاهتوتی قیفی بدهید…
تعداد صفحات
64
رده سنی
7 تا 9 سالگی (نوخوان) 9 تا 12 سالگی (نونهال) 12 سالگی به بالا (نونگاه و نوجوان)
مترجم
رویا خوئی
سال نشر
1391
تصویرگر
برونو داوید, پالین لوفبر-وانیه, رافائل میچو, ژان- لویی توآرد, سلین پوتیه, لورا گری, هانوآ سیلوی, ونسان واگلا
انتشار
18.3 × 14 × 0.3 سانتیمتر